پسر منپسر من، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

روزهای کودکی میم

روی دیگری از سکه

این روزها، سخت درگیر زندگی کردنم . از بس وقت کم میآورم که آموزش میم هم تحت الشعاعش قرار گرفته است.  دارم نقل مکان میکنم و بسیار روسیاهم که وقت نمیکنم دستی به سر و گوش این وبلاگ بکشم . شاید تا دو ماه دیگر هم طول بکشد چون یک سری تغییرات هم لازم دارد منزل جدید . پسرک هم چنان دارد قد میکشد ، بزرگ میشود و طنازی میکند . دل من را هم با خودش میبرد . باید مادر بود و درک کرد که وقتی صبح به صبح بچه ات با بوسه ای از خواب بیدارت میکند یعنی چه . ( توضیح :من جزو آن دسته از مامانهای شرمگینی هستم که کودکشان آنها را از خواب بیدار میکند)  . تازه روم به دیوار ، قربان صدقه ام هم میرود . تازه یک چیز دیگر هم بگویم اشکتان در بیاید ، فکر کنید شب قبلش هم...
30 دی 1393

مهارتهای زندگی (2)

1.- در ادامه آموزش مهارت های زندگی ، یک فعالیت جدید انجام دادیم که این یکی را دیگر به نام خودمان ثبت کردیم . آموزش پهن کردن لباس  . برای این کار نیاز به یک بند رخت ، یک سبد لباس از انواع مختلف اعم از شلوار ، تی شرت ، جوراب ، حوله ، شورت و زیر پوش و چند گیره ترجیحا چوبی داریم. و این فعالیت علاوه بر آموزش یک مهارت ، باعث به کار گیری ماهیچه های انگشتان و هماهنگی  دست و چشم میشود . 2-بخش امروز معرفی کتاب را اول به چند کتاب انگلیسی اختصاص داده ام . به تجربه دریافته ام خواندن کتابهای انگلیسی تاثیرش از دیدن فیلم نیز از جهاتی بیشتر است چون اولا یک متن خاص مرتب تکرار میشود ثانیا بچه ها به ، به خاطر سپردن متون نوشتاری...
29 آذر 1393

مهارتهای کاربردی زندگی (1)

1- از وقتی آموزشهای میم را شروع کردم ، به همه لوازم و ابزار آلات خانه چشم طمع دوخته ام . از ظرف و ظروف آشپزخانه بگیر تا لوازم آرایش و آشغالها .از طرف دیگر ، در این مدتی که روی روش مونته سوری و چند روش دیگر ( شیجیدا و رجیو ) تحقیق میکردم ، بخش مهمی از فعالیت هایشان را ، یادگیری مهارت های زندگی ( practical life ) یافتم . که خیلی به مذاقمان خوش آمد .چون همان طور که از اسمش پیداست ارتباط مستقیم با زندگی کاربردی   دارد . از جمله مهمترینشان که ما قبلا هم به صورت خود جوش انجام میدادیم ، آشپزی و همه مهارتهای مربوط به آن بود شامل بریدن ،رنده کردن ، شستن ، هم زدن ،شکستن ، خرد کردن و غیره بود.حالا امروز چند تا از این فعا...
20 آذر 1393

خمیر بازی خانگی

1- خمیر بازی مون رو بالاخره درست کردیم و کلی از ابتکار خودمان مشعوف و مبهوت شدیم . البته اکتشاف ما که نه , قبل از ما یک مادر بسیار فهیم و تلاشگر این کار را کرده بود ( به این آدرس  http://countingcoconuts.blogspot.com/2011/02/homemade-playdough-recipe-notes.html.... از وبلاگ counting coconutsکه  مونته سوری هست )  ما فقط گشتیم و ایشان را پیدا و کارشان را تکرار نمودیم . خب اول اینکه صد در صد مثل خمیر بازی آریا و ... نمیشود چون موادی داخلش دارد که ما نمیخواهیم و نمیتوانیم مثل آنها را استفاده کنیم . دوما این خمیر را به هر مقدار که دوست دارید درست کنید و اصلا معذوریت مالی یا مکانی ندارد . چون بسیار باصرفه تر از نوع تجاری آن است...
11 آذر 1393

الفی اتکینز دوست داشتنی

- امروز می خواهم با کاراکتر مورد علاقه خودم در کتابهای میم شروع کنم . " الفی اتکینز " . ایشان یک پسر بچه 4 ساله ی خیلی معمولی کچل هست . که با پدرش و گاهی مادر بزرگش زندگی میکند . مادرش به طرز نامعلومی در داستانهایش نیست و می خواهد با بچه هایی که به هر دلیلی یکی از والدین خود را ندارند همدردی کند ولی هیچ توضیحی هم نمی دهد چرا؟ اتفاقهایی که برای الفی میوفتد از نوع اتفاقهای خیلی معمولی و روز مره ای است که برای هر بچه ای امکان دارد بیوفتد . داستانها معمولا نو و خلاق هستند و بهتر از همه اینکه تکراری نیستند . میم محو کارهای بامزه الفی میشود . انتشارات آفرینش گر جدیدا دو مجموعه از کتابهای الفی چاپ کرده که ما فعلا قسمت اولش را خرید...
7 آذر 1393

بدون عنوان

- کار با رنگ انگشتی : خب این که با رنگ انگشتی در و دیوار کاشی های حمام و آشپز خانه به این صورت در بیاید اولین کاری است که برای کار با این نوع رنگ ها به فکر میرسد . ولی میشود همین رنگ را در سینی ای تخت ریخت و دو ماشین کوچک دستش داد با چند کاغذ که تا میتواند با ماشینش روی کاغذها تک چرخ بزند و گاز بدهد و البته میم جان به همین اکتفا نکرد و رفت هر چه 4 پا داشت آورد و رّد سم آنها را هم گذاشت . 2- اگر میز شیشه ای دارید قبل از تمییز کردنش بگذارید  فرزندتان با مارکر وایت برد دلی از عزا دار آورد و بعد حسابی برقش بیندازید . هم تنوعی است در ابزار نقاشی و هم بهانه ای برای ساباندن بیشتر . آن دایره ها را با بشقاب کشید. 3-یک ...
4 آذر 1393

بدون عنوان

-اولین کار این هفته ی ما ، یک هزار پا با جای تخم مرغ است . میزان دخالت= 55% . رنگ کردن ، ایده استفاده از پیچ برای پا ها ، انتخاب چشم و دهان و دماغ و شاخک با میم جان بود . 2- راه کار های یک مادر گوشت خوار برای یک بچه ی گوشت نخوار . همه اش هم میل شد . 3-  توی یخچال گشتم و از هر خوراکی ای که میم دوست داشت کندم ، گذاشتم توی بشقاب . بعد چشمای میم را بستم و ازش خواستم حدس بزند که چه خوراکی ای توی دهانش میگذارم . خیلی هیجان داشت تا بداند خوراکی بعدی چیست و مبادا دوستش نداشته باشد و به خاطر همین هیجان و آدرنالین زیاد ، خواست که چشمهایش را نبندم و خودش قول میدهد که آنها را باز نکند . که چند...
28 آبان 1393